جدول جو
جدول جو

معنی ساده رو - جستجوی لغت در جدول جو

ساده رو
پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، برای مثال چو خواهی که قدرت بماند بلند / دل ای خواجه در ساده رویان مبند (سعدی۱ - ۴۷)، زیبا
تصویری از ساده رو
تصویر ساده رو
فرهنگ فارسی عمید
ساده رو
بی ریش و امرد
تصویری از ساده رو
تصویر ساده رو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه رو
تصویر سایه رو
شب زنده دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه رو
تصویر سایه رو
در سایه رونده، کنایه از شب رو، کنایه از شب زنده دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده رخ
تصویر ساده رخ
ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده رخ
تصویر ساده رخ
((~. رُ))
بی ریش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاله رو
تصویر لاله رو
(دخترانه)
لاله چهر، آنکه چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خنده رو
تصویر خنده رو
بشاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساده لوح
تصویر ساده لوح
ساده نگر، ساده اندیش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساده مرد
تصویر ساده مرد
احمق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساده مرد
تصویر ساده مرد
سلیم پاکدل صافی ضمیر، ساده لوح ابله احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده لوح
تصویر ساده لوح
کنایه از احمق و بیشعور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده طور
تصویر ساده طور
شخص بی تکلف صاف و صادق بی ریا ساده وضع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده رنگ
تصویر ساده رنگ
صاف بیرنگ پاکیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
صادق و بی نفاق، مردم صادق و بی نفاق، بی مکر و حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاده رو
تصویر زیاده رو
فرایبود
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاده رو
تصویر پیاده رو
هر یکطرف از دو طرف خیابان که مردم پاده از آنجا آمد وشد میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
شادمان، با طراوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه ور
تصویر سایه ور
دارای سایه، سایه دار، پرسایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه رس
تصویر سایه رس
میوه ای که در سایه رسیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشاده رو
تصویر گشاده رو
خوش رو، خندان، مقابل روبسته، بی حجاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده لوح
تصویر ساده لوح
بی مکر و حیله، زودباور، احمق، ساده دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه رو
تصویر سیاه رو
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار، رسوا، شرمنده، روسیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
راستگو، بی ریا، بی مکر و حیله، بی کینه، پاکیزه درون، زودباور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیاده رو
تصویر پیاده رو
هر یک از دو طرف خیابان که مردم پیاده از آنجا آمد و شد می کنند، کسی که مسیری را بدون استفاده از وسیلۀ نقلیه طی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشاده رو
تصویر گشاده رو
آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته، زیبا جمیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاده رو
تصویر پیاده رو
((~. رُ))
قسمی از دو جانب خیابان که محل رفت و آمد عابران پیاده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنده رو
تصویر خنده رو
کسی که دارای چهره بشاش است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده لوح
تصویر ساده لوح
((~. لَ))
با خلوص، ساده دل، ابله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده رنگ
تصویر ساده رنگ
((~. رَ))
بی رنگ، پاکیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
((~. دِ))
زودباور، احمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده تن
تصویر ساده تن
((~. تَ))
پاکیزه تن، امرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه رو
تصویر سیاه رو
کنایه از بی آبرو
فرهنگ فارسی معین