- ساده رو
- پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ،
برای مثال چو خواهی که قدرت بماند بلند / دل ای خواجه در ساده رویان مبند ، زیبا(سعدی۱ - ۴۷)
معنی ساده رو - جستجوی لغت در جدول جو
- ساده رو
- بی ریش و امرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب زنده دار
در سایه رونده، کنایه از شب رو، کنایه از شب زنده دار
ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا
ساده نگر، ساده اندیش
سلیم پاکدل صافی ضمیر، ساده لوح ابله احمق
کنایه از احمق و بیشعور
شخص بی تکلف صاف و صادق بی ریا ساده وضع
صاف بیرنگ پاکیزه
صادق و بی نفاق، مردم صادق و بی نفاق، بی مکر و حیله
فرایبود
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
هر یکطرف از دو طرف خیابان که مردم پاده از آنجا آمد وشد میکنند
شادمان، با طراوت
دارای سایه، سایه دار، پرسایه
میوه ای که در سایه رسیده باشد
خوش رو، خندان، مقابل روبسته، بی حجاب
بی مکر و حیله، زودباور، احمق، ساده دل
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار، رسوا، شرمنده، روسیاه
راستگو، بی ریا، بی مکر و حیله، بی کینه، پاکیزه درون، زودباور
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم
هر یک از دو طرف خیابان که مردم پیاده از آنجا آمد و شد می کنند، کسی که مسیری را بدون استفاده از وسیلۀ نقلیه طی می کند
آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته، زیبا جمیل
کسی که دارای چهره بشاش است
کنایه از بی آبرو